جدول جو
جدول جو

معنی نه نی - جستجوی لغت در جدول جو

نه نی
(نَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان در 12 هزارگزی غرب نطنز و 3 هزارگزی غرب جادۀ نطنز به کاشان. در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 340 تن سکنه است. آبش از قنوات، محصولش غلات و خربزه و انار و انجیر و شغل مردمش زراعت و گله داری است. مزارع عباس آباد، احمدآباد، کالیجان و لاسج جزء این ده است و در مزرعۀ عباس آباد کاروانسرای شاه عباسی وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نه نی
مردمک چشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نی نی
تصویر نی نی
عروسک، بچۀ کوچک
مردمک چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
مخفی، مخفیانه، کنایه از خزینه، اندوخته، گنج، کنایه از حقیقت، معنی، راز، سر، کنایه از ضمیر، دل، باطن، کنایه از قبر، گور، مدفن، درونی، نامشهود، کنایه از در نهان، در دل، دزدانه
فرهنگ فارسی عمید
طفل خرد، بچه، کودک، ببه، به به، (یادداشت مؤلف)،
- نی نی کوچولو، بچۀ کوچک، کودک خرد،
-، در مقام تحقیر وتنبیه کسی که اطوار خارج درمی آورد بدو گویند: نی نی کوچولو دیگر وقت این کارهای تو گذشته، (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده از فرهنگ فارسی معین)،
، مردم چشم، مردمک چشم، مردمک، انسان العین، ببک، ببه، بؤبؤ، (یادداشت مؤلف)، در زبان اطفال خرد، نقوش انسانی، صورت، شکل، عکس، (یادداشت مؤلف)، عروسک
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
قاب شانه. شانه دان. غلاف شانه: و از وی (آمل طبرستان) آلاتهاء چوبین خیزد، چون: کفچه و شانه و شانه نیام. (حدود العالم چ ستوده ص 146). رجوع به شانه دان شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ نَ / نِ شَ / شِ کَ)
فاصله بندبند نیشکر که در عرف هند آنرا پوری پوری بواو مجهول خوانند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
آینه دان. قاب آینه
لغت نامه دهخدا
کلمه ای است در نفی که به طور تأکید استعمال می کنند، (ناظم الاطباء)، نه ! نه !، (فرهنگ فارسی معین) :
نی نی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل
این گفته بود گاه جوانی پدر مرا،
ناصرخسرو،
نی نی به گمان نیکم از بخت
کارم همه چون گمان ببینم،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان ریوند از بخش حومه شهرستان نیشابور که دارای 35 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آیینه نیام
تصویر آیینه نیام
آیینه دان قاب آیینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نه نه
تصویر نه نه
قید نفی: (نه نه چشمم پس ازین خواب مبیناد بخواب ور بیندرگ جانش بسهر بگشایید) (خاقانی. سج. 159)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
منسوب به نهان: پنهانی سری: (قسمی نهانیهاء عقلی و قسمی نهانیهاء شریعی) یا زندگی نهانی (زندگی)، در نهان پنهانی: (سید... با سه پسر براهی مجهول بیک هفته باصفهان آمد نهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
((نِ))
پنهانی، سری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نی نی
تصویر نی نی
مردمک چشم، عروسک به زبان کودکان 4- بچه کوچولو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهانی
تصویر نهانی
محرمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
پنهانی، خفی، درخفا، زیرجلکی، محرمانه، مخفیانه
متضاد: آشکارا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مردمک چشم، بچه، به زبان کودکان
فرهنگ گویش مازندرانی
پنهانی
فرهنگ گویش مازندرانی